خداحافظي با پوشك
رادوين به روايت تصوير در جشن نوروز در مهد كودك
پسر سال نوت پيشا پيش مبارك مامان فدات بشه الهي عاشقتم همه جوره هميشه به خوشي با دوستات باشي همه جونمي ...
نویسنده :
مامان منير
20:46
رفتن به آتليه براي عكس نوروز95
سلام عزيز دلم بالاخره بعد از اصرار هاي هم من كه امسال نرفتيم آتليه و از بچه ام عكس ننداختيم ، آخر سر بابا رضا جوني تونست با عمو محمد هماهنگ كنه و سه تايي با هم بريم آتليه . اين هم عكساي ناز پسرم البته اين بار هم مثل دفعات قبل خيلي شيطوني كردي و ميخواستي به همه چي سفره هفت سين دست بزني كه البته حتي تا در آوردن ماهي از وسط تنگ هم پيش رفتي . تو عكس سه تايي مون هم كه دل از ماشين پليست نكشيدي. اين هم عكساي گل پسرم با سفره هفت سين با لباس عيد اينم جيگر طلاي من كه آخر با دست گرفتن سوئيج بابا راضي شدي بشيني روي چمدان ها اينم پرتره پسرم ...
نویسنده :
مامان منير
23:29
نمايشگاه بهاره در بوستان ولايت
سلام و صد سلام به ناز دونه مامان امروز با بابارضا سه تايي با هم رفتيم بوستان ولايت ، نمايشگاه فروش بهاره و حدود 3 ساعتي اونجا با هم چرخيدم و خريد كرديم اون جا برات يك دست بلوز و شلوار خونه و دو دست هم تاپ و شلوارك براي بهارت گرفتم و راستي بلوز و شلوار و از طرحي انتخاب كردم كه نوشاد براي تبليغ تنش كرده بودن و من خيلي خوشم اومده بوده آي لاو ماي ددي. كه رنگ آبي روشنش خيلي بهت مي يومد. از اتفاقات تو نمايشگاه برات بگم - تو بخش فروش ماهي كه بابا رفت پولشو حساب كنه تو به پسر فروشنده گفت اون عكس چيه ؟ پسر گفت ماهي تو گفتي چي مي خوره ؟ اون گفت ماهي . گفتي نه آب مي خوره به عكس بغل اشاره كردي اين چي...
نویسنده :
مامان منير
23:06
31 ماه تموم شد و چه زود گذشت
سلام سلام به پسر نازم پسر شيرين زبونم پسر قند عسل و وروجكم رادوينم ، همه جون مامان اگه بخوام بگم كه چه قدر دوست دارم اين يه حقيقت كه خودم هم انتهاشو نمي دونم . پسر نازم ان قدر از بزرگ شدنت دارم لذت مي برم كه دلم نمي خواد اين روزها زود بگذره ، گاهي باور نميشه هر فصل رو داري براي چندمين بار تجربه مي كني و مي بيني ، چون همه لحظه ها در كنار تو براي من مثل يك تجربه جديد مي مونه . گل پسرم ان قدر ناز و خوردني شدي كه نگو اين قدر شيرين صحبت مي كني كه دلم مي خواد قورتت بدم . و گاها هم وقتي نشستم يا دارم ظرف مي شورم مي آيي بغل مي كني مي كني ميگي مامان خوشگل من ، يا مامان دوست دارم ...
نویسنده :
مامان منير
22:13